بانوی اردیبهشت

حرفهای دل

بانوی اردیبهشت

حرفهای دل

باید بنویسم

باید بنویسم اما نمیدانم از کجا و از چه بنویسم؟بغض گفتن گلویم را میفشارد اما نمیدانم از آغاز بگویم یا از پایان؟از نگرانیها و ناراحتیهایم بنویسم یا از گله و شکایتها؟نمیدانم از آشنایی بنویسم یا از قهر؟از دلم بنویسم یا از عقلم؟از نامم بنویسم یا از نشانیم؟از قلم قاصرم بنویسم یا از زبان گویایم؟از صید بنویسم یا از صیاد؟از خواب بگویم یا از واقعیت؟از دل بگویم یا از دلبر؟صریح بگویم یا مبهم؟فقط میدانم که باید نوشت و گفت وخواند.....

پی نوشت:خیلی دنبال متنی میگشتم که حالم را بیان کند ولی پیدا نمیکردم تا اینکه این متن رو در وبلاگ خودم دیدم و محددا منتشر کردم.

نظرات 3 + ارسال نظر

سلام دوست خوبم. حالت خوبه؟
وبلاگ زیبایی داری
یه سری هم به من بزن
موفق باشی

سلام چشم وقت کردم میایم

سلام عزیز
ممنونم که به وبلاگ بنده قدم رنجه فرمودید
به جمع وبلاگ داران و وبلاگ نویسان خوش آمدی
موفق باشی
یاعلی

سلام ممنون از لطفتون

کلمات بر خاک روئیدند تا نام ها بر جهان بگذرد به راستی صداها چگونه از کلمات جدا میشوند و فرو می ریزند ؟

ممنون از اینکه قدم رنجه نمودید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد