سلام
از این به بعد سعی میکنم چیزی حتی در حد یک خط هم شده بنویسم.اینجوری اینجا هم متروکه نمیشه.
چند روزی هست که مود من پایین هست.خودم هم دقیقا علتش رو نمی دونم. مساله امتحانی که در پیش رو هست و شرایط خاص من همه دست به دست هم دادند.
در روانپزشکی گاهی بعضی از بیماران خیلی فکر آدم رو به خودشون مشغول میکنند. آدم وقتی این بیماران رو میبینه باید خدا رو روزی هزار مرتبه شکر کنه. به نظر من هیچ بیماریی بدتر از بیماری فکر نیست.
سلام
با اون که دیر به دیر وبلاگتو بروز میکنی ولی مطالب جالب و خوندنی مینویسی
برات آرزوی موفقیت و شادکامی میکنم
سلام
واقعا؟اینو جدی گفتید؟ ممنونم از لطفتون
سسسسسسسسسسلام
حالت خوبه؟
هیچ معلومه کجایی؟
خیلی خوشحال شدم اومدی........
علیک السسسسسسسلام
ممنونم به لطف خدا
گرفتارم شدیدا.
ممنونم از حضورتون.اینطوری خیلی دلگرم میشم برای ادامه دادن
به به
سلام
چشممون به در این خونه خشک شد
خوشحالم که اومدین
و باز هم با قلم خوبتون مینویسد..
جدا هیچ بیماری بدتر از بیماری روح و فکر نیست خیلی سخته
آرزویه موفقیت دارم واستون
سلام عاطفه جون
خیلی ممنونم از محبتت
ببخش که سرم شلوغ بود و دیر نظرتو تایید کردم.
خیلی خوشحال شدم.موفق باشی
منم موافقم بدترین درد ها ان دردهای پنهانیست که مثل خوره به حان انسان میافتد وروحش را از درون مثل موریانه میخورد .
من خودم مدتی گرفتار همچین فکرهای بیخودی بود دمار از روزگارم در اومد تا تونستم فکرهای الکی را از ذهنم بیرون کنم
دور از جون شما:منظور من از بیماری فکر همون اسکیزوفرنی بود که ایشالا قسمت هیچ کسی نشه.