امروز که بعد از مدتی به وبلاگم سر زدم دیدم به یک متروکه تبدیل شده که هیچ کس بهش سر نمیزنه.دلم گرفت.....
توی این دو ماه اتفاقات زیادی برای من افتاد من رزیدنت شدم و ازدواج کردم و واقعا گرفتار شدم. یاد اون روزهایی که این وبلاگ محل رفت و آمدی بود بخیر.دلم برای اون روزها تنگ شده.کاش زودتر وضعیت پایداری پیدا کنم.بیمارستان و کشیکها هیچ فرصتی برای من نگذاشته.
ممنونم از همه دوستان که توی این مدت بهم سر زدند.ان شاالله فرصت کنم باز هم میام.
تا بعد